بسم الله الرحمن الرحیم

در کنار نور خداست ,که باید پروانگی ها کرد و شعله ور شد!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

در کنار نور خداست ,که باید پروانگی ها کرد و شعله ور شد!!!

و تاریخ عاشورا, با بعد زمان در حرکت است و آن را به سوی ابدیت می شکافد. وهرساله شاهد تکرار واقعه ی کربلا هستیم! آیا این حرکت اتفاقی است؟! آیا هر ساله با شروع محرم نمی خواهد درسی را به ما یادآوری کند؟ آیا فقط توقع گریستن براین مصیبت را از من و تو دارد؟ به گمانم, توقع فقط درگریستن خلاصه نمی شود.می خواهد بگوید,ای انسان! ممکن است تو هم در سرسرای این دنیا امتحان شوی! کربلا,را امتحانات گوناگون فراگرفته است که هر یک درسی است برای من و تو! می دانم و توقع ندارم که امتحان من و تو هم در بیابانی سوزناک و با سلاح های سخت باشد.باید توجه کرد که آن واقعه ی عظیم,نه تنها درسی برای من و توست,درسی برای شیطان هم بوده است! پس ای وای برما که اگر این درس را دیرترآویزه ی گوشمان کنیم.بله! شیطان دیگر از آن سلاح ها استفاده نخواهد کرد! آیا من هم سلاحم را به روز خواهم کرد برای مبارزه ی شیطان و شیطان نفس؟ این دوران,بیشتر سلاح های شیطان,از سلاح های نامریی ,تشکیل شده است. جنگ,جنگ است؛ چه سخت باشد چه نرم! در جنگ نرم شاید به چشم ظاهر نتوان مرگ کسی را دید ولی وقتی روح کسی بمیرد,حکم مرگ را چند صد برابر می توان به وی اطلاق کرد! پس ای وای بر ما که اگر این درس ها را فرانگیریم و راهی همچو راه کوفیان در پیش گیریم. دیگر, حرفی برای گفتن در آن لحظه که خداوند از بنده اش سوال می کند,باقی نخواهد ماند.

ای انسان! دشمن شاید دیگر شمر بن ذی الجوشن با آن شکل و آن نام نباشد؛ ولی این را بدان ماهیت شیطان و ظلم و نفاق و...تغییر نکرده است. آن ظاهروهیبت است که دست خوش تغییر شده است.ای انسان که خداوند به تو عقل داده است.

چشم دل باز کن تا جان بینی   آن چه نادیدنی است آن بینی

آن چه که تو را در این دوران می طلبد بصیرت است.

خداوند نیارد آن زمان را که, حسین زمانمان ظهور کند وما همچون کوفیان رفتار کنیم! خدا نکند,ما هم به حسینمان,نامه های ظهور و انتظار بنویسیم؛ ولی با مشاهده ی صدای دشمن, هر آنچه که گفته ایم را به باد فراموشی بسپاریم! این کار مستلزم آن است که دل از دنیا برکنیم!آری,اگر چشمان پروانه کور شود,همه جا را یکسان خواهد دید.فرق نور و تاریکی را حس نخواهد کرد.دیگر همه جا برایش رنگ سیاهی دارد. دیگر نمی تواند اطراف نور, پروانه وار پروانگی کند.این کوری غفلت, از چه چیزی نشات می گیرد؟ آیا حواسمان به خودمان هست؟

خدا نکند زمانی برسد که صدای " هل من ناصر , من ینصری " امام حسین زمانمان را بشنویم و به کمکش برنخیزیم!

پس وای بر ما که شایستگی جز همنشینی با کوفیان نخواهیم داشت.آیا عاشورا درسی برای من و تو نیست؟ آیا شایستگی من و تو بالاتر از همنشینی با کوفیان نیست؟پس ای مسلمان برخیز!!

آیا جمله ی " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " را صرف یک شعار می پنداریم؟

آری اکنون نیز عاشوراست و تو نیز در سرزمین کربلای خود ایستاده ای؛ و در هر لحظه صدای " هل من ناصر , من ینصری " امام زمان خود را خواهی شنید! آیا پاسخ تو آری است؟ آیا تو درهرلحظه به درستی اقدام خواهی کرد؟

« آه یاران! اگر در این دنیای وارونه, رسم مردانگی این است که سر بریده ی مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه کنند...بگذار اینچنین باشد.این دنیا و این سر ما!»(1)

 

1- فتح خون

نظرات  (۲)

۱۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۳ سید صادق حسینی

اینستا بای
فروش لایک و دنبال کننده در شبکه های اجتماعی به بهترین قیمت
عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی